محسن فاطمینژاد/
دهمین محفل فکری فعالان فرهنگی مشهدالرضا با موضوع «عملکرد فرهنگی شهرداری و شورای شهر» و با بررسی موضوعاتی از جمله چالشهای فرهنگی مدیریت شهری، سیاستهای فرهنگی شورای شهر، حوزه هنر و فضاسازی شهری و جایگاه مسجد در مدیریت شهری برگزار شد.
موضوعاتی که عملکرد دورههای مختلف شورای شهر و شهرداریهای مشهد نیز در آنها به بوته نقد گذاشته شد و محل نقد و نظر فعالان فرهنگی شهر مشهد قرار گرفت. در ابتدای این نشست حجتالاسلام حسنعلی اخلاقی، عضو سابق شورای شهر مشهد با تأکید بر اهمیت نگاه مدیران به مسائل فرهنگی به عنوان یکی از مؤلفههای مدیریت شهری عنوان داشت: نخستین نکته در مورد چالشهای فرهنگی مدیریت شهری شهر مشهد این است که در بدنه اصلی شهرداری در تمامی دورههای مدیریتی پس از انقلاب، همان نگاه عمرانی و ساخت و ساز حاکم بوده و وجه فرهنگی در آن یک بحث حاشیهای و الصاقی بوده است که حتی این موضوع را به عینه میشود در تقسیمبندیهای بودجه مشاهده کرد.
برخی از دوستان یک موقع در دفتر مطالعات سرانه فرهنگی برای هر نفر از شهروندان را در مشهد با دو شهر اصفهان و تهران مقایسه کردند که مشخص شد این سرانه در تهران برای هر شهروند 146 هزار تومان، در اصفهان 130 هزار تومان و برای مشهد تنها 31 هزار تومان است که نشان میدهد در نگاههای کلان، چقدر سهم این شهر از بودجههای فرهنگی کم است.
سیاستزدگی، چالش اصلی در مدیریت فرهنگی شهر
حجتالاسلام اخلاقی سیاستزدگی را از چالشهای مهم در عرصه مدیریت شهری معرفی کرد و گفت: ارتباطی که حوزه فرهنگ با انسان دارد بسیار وسیعتر از سایر حوزههاست و به همین دلیل نیاز به زیرکی و کیاست خاصی دارد. تعبیری که از رهبری معظم انقلاب در کتاب دغدغههای فرهنگی مطرح میشود آن است که تهاجم فرهنگی، هجوم به فرهنگ انقلابی حاکم بر ذهنیت جامعه است. به همین جهت حساسیت ما در برخی موضوعات نیز ناظر بر فرهنگی است که در اذهان و افکار مردم نسبت به مشهد وجود دارد؛ مثلاً اگر عنوان مشهد را در کتابهای مشهد قدیم مورد بررسی قرار دهید متوجه خواهید شد که در تمامی این عناوین نسبتی با امام رضا(ع) وجود دارد و مشهد ذیل امام رضا(ع) تعریف و نامگذاری شده است.
فرهنگ، حیات اجتماعی و تمدنی در بستر شهر است
در ادامه جلسه سیدجواد میری، پژوهشگر و از مدیران هنری سابق شهرداری با بیان اینکه جایگاه فرهنگ در شهر و مدیریت شهری، فرهنگ شهرنشینی و شهروندی به منزله حیات اجتماعی و تمدنی در بستر شهر است، اظهار داشت: نگاه به فرهنگ به منزله حیات اجتماعی و تمدنی شهروندان، نتایج خودش را در نگاه کلان به مدیریت فرهنگی نشان میدهد. این بحث مهمی است که مدیریت شهری به دلیل فقدان چنین نگاه کلانی به عرصه فرهنگی از ابتدا با یک نگاه کالبدی شکل گرفت. تجربههای مختلف مدیریت شهری با این رویکرد که بخواهد مدیریت واحد شهری شکل بگیرد نیازمند این است که جنس خود افراد دخیل در مدیریت شهری دارای نگاه هویتی باشند.
پیوست فرهنگی، نگاهی حداقلی به مسئله فرهنگ
سیدجواد میری با حداقلی خواندن مسئله پیوست فرهنگی در منظومه فرهنگی شهر گفت: پیوست فرهنگی یک نگاه حداقلی بود ولی همین نگاه نیز در کالبد شهرداری به رسمیت شناخته نمیشد در حالی که باید به شهر با یک رویکرد فرهنگی نگاه انداخت. نگاه صحیح این است که فضاسازی شهری در درجه نخست در شهرسازی و معماری شکل میگیرد و محیط زندگی ما را کالبد شهر تعریف کند؛ چراکه آرایهها، اِلمانها و مجسمهها همه الصاق و سنجاق کردن فرهنگ به شهر هستند. اگر نگاه کلان فرهنگی وجود نداشته باشد شهر سروشکلی پیدا میکند که دست آخر فقط مجبوریم با یک نگاه حداقلی همچون مسئله پیوست فرهنگی به آن نزدیک شویم. تعبیر عطرافشانی نیز که برای کارهای فرهنگی انجام میشود را میشود به نحوی معادل همین نگاه حداقلی در نظر گرفت که ما عطرافشانی میکنیم تا بشود کمی دامنه تحمل در آن فضا را گسترش داد. حتی حرکتهایی همچون مشهد دوستداشتنی که در دورهای شکل گرفتند به این دلیل بود که در فضایی که نمیشد هویت شهر را حفظ کنیم، حداقل ماکتی از آن را برای به یاد داشتن هویت خودمان داشته باشیم.
نباید از مزیتهای خاص مشهد در تولید آثار هنری غفلت کرد
میری با بیان اینکه در عین داشتن نگاه الصاقی و حداقلی پیرامون مدیریت فرهنگی، نباید از هویت شهر مشهد در عرصه سیاستگذاری غافل شد، عنوان داشت: بر همین مبنا باید شهرداریها فهم هویتی خود را از شهر وارد عرصه سیاستگذاری کنند. در مورد شهر مشهد باید تعریفمان از بحث بومی را با توجه به ظرفیتها و مؤلفههای هویتی خودش مدنظر قرار دهیم که از این نظرگاه بدون تردید مؤلفههای ملی و بینالمللی و آمد و شد زائران ایرانی و غیرایرانی به آن، ذیل هویت بومی مشهد تعریف میشوند. زمانی که طرح استقبال از بهار مطرح شد یکی از دلایل توفیقش همین رویکرد بود که عیددیدنی زائران با مشهد سبب اشاعه و گسترش آن به کل شهر و تبدیل شدن مشهد به پایتخت هنر مردمی در کشور شد و فضاآرایی شهری به تقلید از مشهد در کل کشور شکل گرفت. در کنار این موضوع نباید از مزیتهای خاص مشهد در تولیدات هنری اعم از نمایشی، تجسمی و غیره غافل شویم و باید به این ظرفیتها در عرصه مدیریتی نگاه جدیتری انداخت هر چند که مطالبات فرهنگی زیادی نیز از سمتهای مختلف به سوی شهرداری روانه میشود که این موضوع انتظارات از مدیران را دوچندان میکند.
نظر شما